loading...

قاف

قاف

بازدید : 0
چهارشنبه 23 بهمن 1403 زمان : 18:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

قاف

واقعیتش اینه دلم براش پر میکشید دلم میخواست رمز رو بهش بدم و یکم حرف بزنم باهاش...

ولی تهش گفتم که چی؟

اون هیچ حرفی بمن نمیزنه که آروم شم اگر بزنه چند روز دیگه بهم میگه مجبور شدم یا ارتباطی با تو نداشت...

که یاد چهار سال پیش افتادم که برام فرستاده بود گیسوان تو شبیه است به شب اما نه شب که اینقدر نباید به درازا بکش با هشتگ یاد یار و شب امتحان...

و بعدا که ازش پرسیدم گفت که اونو تو گروهمون فرستادن منم براتو فرستادم نه اینکه قصد و منظورش من باشم...

اشتباه کردم که باور کردم...

یادم نیست خیلی قبلنا اینجوری بوده باشم ولی یادمه چندین وقتیه اینجوری شدم چندین یعنی شاید دو سه سال که هر کس ازم تعریف میکنه باید چند بار ازش بپرسم واقعا؟ یا وقتی از کسی نظر میخوام میگم واقعی بگو

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 26
  • بازدید کلی : 1672
  • کدهای اختصاصی